توبه نصوح

دفتر اول از حدیث 17
توبه نصوح
عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ قال
سَمِعْتُ أَبَا عَبْد اللَّهِ علیه السلام
یَقُولُ إِذَا تَابَ الْعَبْدُ تَوْبَهً نَصُوحاً أَحَبَّهُ اللَّهُ فَسَتَرَ عـَلَیـْهِ فـِی الدُّنـْیـَا وَ الْآخِرَهِ فَقُلْتُ وَ کَیْفَ یَسْتُرُ عَلَیْهِ قَالَ یُنْسِی مَلَکَیْهِ مَا کَتَبَا عـَلَیـْهِ مـِنَ الذُّنـُوب وَ یُوحِی إِلَی جَوَارِحِهِ اکْتُمِی عَلَیْهِ ذُنُوبَهُ وَ یُوحِی إِلَی بقَاعِ الْأَرْضِ اکـْتـُمـِی مـَا کـَانَ یـَعْمَلُ عَلَیْکِ مِنَ الذُّنُوب فَیَلْقَی اللَّهَ حِینَ یَلْقَاهُ وَ لَیْسَ شَیْءٌ یَشْهَدُ عَلَیْهِ بشَیْءٍ مِنَ الذُّنُوب
معاویه بن وهب گوید: شنیدم حضرت صادق علیه السلام میفرمود: چون بنده توبه نصوح کند خداوند او را دوست دارد، و در دنیا و آخرت بر او پرده پوشی کند، من عرض کردم: چگونه بر او پرده پوشی کند؟ فرمود: هر چه از گناهان که دو فرشته موکل بر او برایش نوشتهاند از یادشان ببرد و بجوارح (و اعضای بدن) او وحی فرماید: که گناهان او را پنهان کنید، و به قطعههای زمین (که در آنجاها گناه کرده) وحی فرماید: که پنهان دار آن چه گناهان که بر روی تو کرده است، پس دیدار کند خدا را هنگام ملاقات او و چیزی که بضرر او بر گناهانش گواهی دهد نیست.
حضرت امام در کتاب چهل حدیث در شرح حدیث توبه ،ابتداء به بیان معنی و شرح اجمالی توبه می پردازد و
می فرماید :
توبه عبارت است؛ از رجوع طبیعت به روحانیت نفس، بعد از آنکه به واسطه معاصی و کدورت در نافرمانی، نور فطرت و روحانیت محجوب به ظلمت طبیعت شده باشد.
امام راحل در بیان توبه می فرمایند:
نفس انسان در ابتداء خلقت، خالی از هر نقشی است، به عبارتی ،نفس انسان بسان یک صفحه سفیدی می ماند که هیچ نقشی در آن نیست نه در آن روشنی است و نه تاریکی، نه حق است و نه باطل،
اگر چه استعداد و لیاقت وصول به هر مقامی را دارد ،
به بیان دیگر، فطرتش براستقامت و خمیره اش به انوار ذاتی مخمر گردیده است و چون مرتکب معاصی شود در دل او کدورت حاصل گردد، و هر چه کدورت بیشتر شود ظلمت افزون تر گردد تا آنکه قلب یکسره تاریک و ظلمانی شود و به شقاوت ابدی رسد،
ولی اگر در بین راه از خواب غفلت بیدار شد و بر منزل توبه قدم گذاشت و شرایط آن را بجا آورد از ظلمت و کدورات طبیعی بر می گردد و دو باره همچون صفحه ای می گردد که خالی از هر نقشی است
(التاءب من الذنب کمن لا ذنب له)
رجوع کننده از گناه مثل کسی است که گناهی نداشته باشد.
ایشان در دشواری توبه صحیح و کامل بعد از معاصی کبیره، می فرماید:
اگر درخت معاصی در مزرعه دل انسان تنومند و ریشه اش فراگیر و محکم شد برگشت به طبیعت و فطرت کار دشواری است، کما اینکه ممکن است از توبه منصرف گردد و در صورت تذکر توبه، به امروز و فردا ، این ماه و آن ماه ، اندازد و با خود می گوید که در آخر عمر و زمان پیری توبه صحیحی می کنم، غافل از آنکه این مکر با خداست و (والله خیر الماکرین).
پس ای عزیز ، از مکاید شیطان بترس و با خدای خود مکر و حیله مکن که پنجاه سال یا بیشتر شهوت رانی می کنم ، و دم مرگ با کلمه استغفار جبران گذشته می کنم .اینها خیال خام است ، اگر در حدیث دیدی و یا شنیدی که حق تعالی بر این امت تفضل فرموده و توبه آنها را حتی تا قبل از وقت مشاهده آثار مرگ، و یا خود مرگ قبول فرماید ، صحیح است ، ولکن آیا ممکن است، در آن وقت ،توبه از انسان صادر شود؟
مگر توبه لفظ است ، قیام به امر توبه زحمت دارد ، بر گشت و عزم در آن ریاضت علمیه و عملیه می طلبد ، و الا خود بخود انسان به ندرت بفکر توبه می افتد و یا موفق به آن می شود ، یا اگر موفق شد بتواند به شرایط صحت و قبول آن، یا به شرایط کمال قیام کند،
ممکن است اجل مهلت ندهد که در این صورت خدا می داند به چه گرفتاری ها و بدبختیها دوچار شود
پس ای عزیز، هر چه زودتر دامن همت به کمر زن و عزم را محکم و اراده را قوی کن ، و از گناهان ، تا در سن جوانی هستی یا در حیات دنیایی می باشی ، توبه کن و مگذار فرصت خدادادی از دستت برود و به وسوسه شیطان و کید نفس اماره اعتنا نکن.
ادامه دارد.......
دفتر دوم از حدیث 17
توبه نصوح
حضرت امام رضوان الله علیه در ادامه شرح حدیث توبه به نکته مهمی اشاره می کنند، و اجمالا می فرمایند:
اگر چه بنا بر حدیث وارده (التاءب من الذنب کمن لا ذنب له)/ توبه کننده از گناه همانند کسی است که گناه نکرده است و/ از گناه پاک می شود اما باید بداند ، آن صفای باطنی و روحانی که در فطرتش نهاده شده بود (فطره الله التی فطر الناس علیها) برایش باقی نمی ماند.
چنانچه اگر صفحه کاغذی را سیاه کنند و بخواهند دو باره جلا دهند ، البته به جلای اول بر نمی گردد؛و یا ظرف شکسته را ، اگر بخواهند اصلاح کنند بازگشت به حالت اول مشکل خواهد بود.
بی تناسب نیست بیان این حدیث شریف امیرالمومنین علی علیه السلام که می فرماید؛ ( شرب الدواء لجسد کصابون لثوب ینقیحه و لکن یخلقه) نوشیدن دارو برای بدن همانند صابون است برای لباس ، آن را پاک ، ولکن کهنه اش می کند .
بزرگی به مناسبت همین بحث می فرمود مثل لباس و صابون و کهنگی، همانند مثل دارو به بدن است و آنچه را که دارو با بدن می کند که از یک سو سلامت می بخشد و از سویی دیگر بدن را فاسد می کند، این همانند مثل گناه به توبه و سست شدن ایمان است.
البته با این بیان:انسان وقتی گناه کرد و خواست توبه کند، باید از ظرف ایمان خود جهت توبه برداشت کند، حال اگر گناه تکرار شد و هر بار از ظرف ایمان، اندکی جهت توبه برداشت کرد، دیگر از ایمان چیزی باقی نمی ماند تا توبه محقق گردد ، اگر پیوسته لباس را کثیف کرد، و آن را با صابون پاک کرد دیگر از لباس چیزی باقی نمی ماند، تهدید صحت و سلامت بدن در مقابل مصرف دارو هم این گونه است.
حضرت امام دلسوزانه و مشفقانه به علاقه مندان طریقه بندگی می گوید:
ای عزیز ، با بی اعتنایی و سرسری از این مقام مگذر .تدبر و تفکر در حال خود و عاقبت امر خویشتن کن ، و به کتاب خدا و احادیث خاتم انبیاء و ائمه هدی ، سلام الله علیهم اجمعین ، و کلمات علمای امت و حکم عقل وجدانی، رجوع کن و باب توبه را بگشا، و بر این منزل انسانیت قدم بگذار و به آن اهمیت بده و از آن مواظبت کن ، و از خداوند تبارک و تعالی توفیق رسیدن به مطلوب را به خواه.
خداوندا؛ سینه سوزناکی به ما عنایت فرما ، و از آتش ندامت جذوهء ندامت در قلب ما بی فکن ، و آن را به این آتش دنیا بسوزان و کدورات قلبی ما را برطرف فرما، و ما را از این عالم، بی آنکه آثاری از معاصی بر شانه هایمان باشد ببر.(انک ولی النعم و علی کل شیء قدیر).
امام؛ در ادامه بحث به ارکان و شرایط توبه صحیح می پردازند
می فرمایند:اولین رکن توبه ، ندامت و پشیمانی از گناهان است .
دومین آن، عزم همیشگی بر برگشت ننمودن به گناهان .
ایشان تحقق این دو رکن را منوط به یاد آوری تاثیر معاصی در روح و روان ، و تبعات آن در عالم برزخ و قیامت مطابق با بیان قرآن و اخبار وارده و مشاهدات اهل سلوک و عرفان می داند.
می فرماید :به مقتضای معاصی و طاعات ، صورت هایی است برخوردار از حیات و شعور و اراده، و همراه آدمی در برزخ و قیامت . که یا آدمی را غرق در سرور می کنند و یا طعم عذاب می چشانند .
پس اگر انسان عاقل با دلایل مبرهن بر این معانی و ثوق و تنبه پیدا کرد ، لابد از معاصی پرهیز می کند و گرد آنها نمی گردد، و اگر خدای نکرده
مبتلا به معصیتی شد و بزودی از آن منزجر ، و صورت ندامت در قلبش ظاهر گردید از آثار نیکوی آن بهره مند می گردد (ان الله یحب التوابین) در این صورت عاصی به دو رکن توبه دست یافته است .
بحث ادامه دارد....
دفتر سوم از حدیث 17
توبه نصوح
امام بزرگوار بعد از تعریف توبه و بیان دو رکن آن ،
1_ ندامت و پشیمانی 2 _ عزم جازم بر عدم برگشت،
به بیان شرایط توبه پرداخته و می فرماید:
علاوه بر دو رکن مذکور برای تحقق توبه دو شرط مهم لازم است،
1 _ رد حقوق مخلوق
2 _ رد حقوق خالق
تائب به کسی گویند، که هر آنچه از مردم بنا حق برده است ، به آنان برگرداند ، اگر مالی ستانده است و آبرویی برده و یا حق خدمت به مردمی را ضایع کرده است تا دیر نشده است بر گرداند و بیش از این خود را در حجاب گناه و محروم شدن از فیض الهی نگرداند ، اگر می بینید از کار و زندگی نا خوش هستی و بر زندگی ات گره خورده و یا حال عبادت نداری و از انجام آن لذت نمی برید.شاید به خاطر همین حقوقی است که بر عهد دارید. پس با توکل بر خدا و بیاد آوردن سختی برزخ و قیامت، در برگرداندن حقوق دیگران قیام کن و از شماتت دیگران مایوس نشو اینان یاران شیطان هستند که در لباس دوست ظاهر شدند . و اگر این حقوق از مواردی است که برگرداندن آن ممکن نیست آنان را راضی بنما.
و اگر حقوق ضایع شده از فرائض الهی است و آن را ترک کرده ای قضا و یا اداء نما.
اگر تدارک تمام آنچه ذکر شد ممکن نبود به مقدار امکان اقدام کن،
ایشان در ادامه می فرماید:
ای عزیز، مبادا شیطان و نفس اماره بر تو وسوسه نماید و با بزرگ شمردن توبه از توبه کردن منصرف شوی و کارت را یکسره نماید ،
بدان اقدام به این امر و لو اندک ارزشمند است،
ممکن است نماز های فوت شده و یا روزه ها و کفارات و سایر حقوق الهی و همچنین حقوق مردم بر عهده ات بسیار باشد ، ولکن از لطف خدا مایوس و از رحمت خداوند نا امید مباش ، چون اگر اقدام در حد توان کنی خداوند بر تو ادامه راه را آسان کند.
ای عزیز بدان یاس و نا امیدی از رحمت حق در زندانی کردن نفس از بزرگترین گناهان است، انسان مایوس از رحمت حق، چنان ظلمتی در قلبش فرا گیر، و چنان افسار گسیخته شود که با هیچ چیز اصلاحش نتوان کرد.
توجه کن؛ رحمت حق از همه چیز بزرگتر و بر هر چیز شامل تر. تو از اول چه بودی که بدون استحقاق، خداوند بر قامتت لباس وجود پوشاند و متنعم به انواع نعمت نمود، و از کمالات بهره مند کرد و تمامی موجودات مسخرت نمود ، اکنون که بدین حالت از گناه رسیده ای بدتر از گذشته که هیچ استحقاقی برای آن همه نعمت و کمالات نداشتی، که نیست.
خداوند وعده رحمت و مغفرت داده ، تو یک قدم به سوی او بگذار او خود با هر وسیله ای دست گیرت نماید و اگر نتوانستی حقوق الهی و مردمی را اداء کنی از حقوق خود می گذرد و حقوق دیگران به فضل جبران نماید.
امام راحل در ادامه بحث با استفاد از کلام امیرالمومنین در نهج البلاغه (حکمت 409)
به بیان دو شرط از توبه کامل می پردازد ، می فرماید؛ اگر چه توبه بدون آن محقق میشود ولکن شرط کمال توبه برای سالک ، تدارک تروک است؛ یعنی آنچه از آثار جسمیه و روحیه که بواسطه معاصی در وجودش حک شده بود ، با دعا و شب زنده داری و یا روزه و سایر طاعات و عبادات بکلی مرتفع نماید،
زیرا که در ذائقه روح صورت لذات طبیعیه موجود است ، و تا آن صورتها محقق است ، نفس متمایل به آنها و قلب عاشق به آن است، و بیم آن است که خدای نخواسته باز نفس سرکشی کند و عنان از دست بدهد و به مسیر گذشته باز گردد.
بحث ادامه دارد...
دفتر چهارم از حدیث 17
توبه نصوح
امام خمینی رضی الله عنه بعد از ذکر ارکان توبه (1_ ندامت و پشیمانی 2 _ عزم بر برگشت ننمودن) و بیان شرایط آن ، (الف _ برگرداندن حقوق مردم ب _ قضا و یا اداء نمودن وظایف شرعیه فوت شده ) و همچنین ذکر تشریح توبه کامل، (یکم_آب کردن گوشتی که به حرام روییده است، دوم_ از بین بردن لذت های معاصی با ذکر و دعا و شب زنده داری) . در ادامه به بیان مقام غفاریت خداوند و حالت استغفار کننده شخص تائب پرداخته و می فرماید :
از اموری که شخص تائب اقدام بدان لازم است قولا و حالا، پناه بردن به مقام غفاریت حق تعالی،در نهان و آشکار، عاجزانه و خاشعانه است تا خداوند بر او گناهان را بپوشاند و آثار بر جای مانده آن را از بین ببرد.
اما اینکه چرا توبه کننده می بایست خداوند را با نام (غفار) و (ستار) بخواند، ایشان می گوید؛
(ستار) و (غفار) دو نام و دو وصف از اوصاف خداوند است که با آن، بخشش و پوشش تحقق می یابد و لازم است که تائب در مقام توبه خداوند را با این دو نام بخواند.
امام راحل با استفاده از آیات و روایات، عالم ماده و عالم مجرد را بر خوردار از شعور و ادراک می داند و آنان را عارفان به مقام ذات احدیت می داند،
بنابر این ، ملائکه موکل ، زمین و زمانی که گناه در آن انجام شده و همچنین اعضا و جوارح بدن، بر گناهان عاصی تماما واقف اند .
لذا تائب از خدای غفار و ستار در خواست می کند که گواهان تماما، در دنیا و عوالم دیگر (برزخ و قیامت) یا گواهی ندهند و یا بکلی فراموش کنند ،
بنا بر آنچه که در این روایت گفته شد خداوند به انان، دستور و فرمان به کتمان آنچه دیده اند می دهد.
حضرت امام در آخرین فصل از تفسیر این حدیث، به چند قول از اقوال علما در معنی توبه نصوح پرداخته و می فرماید؛
الف _توبه نصوح ، توبه ای است که نصیحت کند مردم را ، بعبارتی مردم وقتی آثار چنین توبه ای را از این شخصی تائب دیدند، لذت ببرند.
ب_ توبه نصوح توبه ای است که نصیحت کند صاحبش را، بعبارتی صاحب توبه دیگر بسمت گناه نرود.
ج _ توبه نصوح یعنی توبه ای که برای خدا باشد.
د _ نصوح از (نصاحه) بمعنی خیاطت است ،
و توبه نصوح می تواند پارگی و شکافی را که دین از انجام گناهان برداشته است را بدوزد.
پایان شرح حدیث توبه نصوح
نظر شما :