حدیث آزمایش و امتحان مومنان

دفتر یکم از حدیث پانزدهم
حدیث امتحان و آزمایش مومنان
عن ابی عبدالله (علیه السلام)، قال ان فی کتاب علی (علیه السلام):
ٍّ إنَّ أشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً النَّبیّونَ ثُّمَ الوَصیُّونَ ثُّمَ الأمثَلُ فَالأمثَلُ وَ إنَّما یُبتَلَی المُومِنُ عَلَی قَدر أعمالِهِ الحَسَنَةِ فَمَن صَحَّ دِینُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ أشتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ ذَلِکَ أنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَم یَجعَل الدُّنیا ثواباً لِمُؤمِن وَ لَا عُقُوبَة لَکافِر وَ مَن سَخُفَ دینُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ وَ أنَّ البَلَاءَ أسرَعُ إلَی المُومِنُ التَّقیِّ مِنَ المَطَرِ إلَی قَرَار الأرض.
امام صادق (علیه السلام )می فرماید:
درکتاب امام علی( علیه السلام) آمده است : شدیدترین بلاها در بین آفریدگان، نخست به پیامبران و سپس به اوصیاء می رسد و آنگاه به مثل و شبیه ترین مردم به آنها. مومن به مقدار نیکی هایش آزموده می شود. هر که دینش درست و کارش نیک باشد، بلایش شدیدتر است، چرا که خدای عزوجل دنیا را مایه پاداش مومن قرار نداده و نه وسیله عذاب کافر. اما آن که دینش نادرست و کارش سست باشد، بلایش اندک است. بلا به انسان مومن پرهیزکار زودتر می رسد تا باران به سطح زمین.
امام راحل در شرح این حدیث می فرماید:
نفس آدمی در ابتداء پیدایش و قبل از آن که به بدن، تعلق پیدا کند و به عالم ملک هبوط نماید، در تمامی علوم و معارف ، ملکات اعم از نیک و بد و ادراکات بالقوه بود و کم کم رو به فعلیت گذاشت.
ابتدا ادراکات انسان از قبیل حرکت و حرف زدن ارتباط با دیگران، از طریق حس و لمس آغاز می شود و کم کم رو به ازدیاد می گذارد.
پس از آن، ادراکات باطنیه به ترتیب شروع می شود، اگر این ادراکات تحت تاثیر و تربیت صحیح قرار نگیرد و بحال خود رها شود متمایل به زشتی و ناهنجاری پیدا کند، زیرا که قوای داخلیه از قبیل شهوت و غضب او را به فسق و فجور می خواند و پس از اندک زمانی به حیوانی بس عجیب و غریب و شیطانی تبدیل می گردد.
چون از ازل لطف خداوند شامل فرزند آدم بود از برای تربیت و تهذیب او دو بال قرار داد تا بتواند از جهل ، نقص ، زشتی و شقاوت به علم ، معرفت ، کمال ، جمال و سعادت راه یابد و خود را از طبیعت محدود به ملکوت نامحدود برساند .
این دو مربی یکی عقل و دیگری انبیا و راهنمایان طریق سعادت هستند .
این دو هیچ کدام به تنهایی قادر به رساندن مسافر خود به مقصد نیستند. نه عقل به تنهایی می تواند کشف حقیقی از طرق سعادت داشته باشد و راهی به شناخت عالم غیب و قیامت، و نه هدایت پیامبران و قرآن بدون عقل موثر واقع می شود ، و خداوند از سر مهر این دو نعمت عظیم را به انسان عطا کرد.
بحث ادامه دارد....
دفتر دوم از حدیث پانزدهم
حدیث امتحان و آزمایش مومنان
اجمال مطالب گذشته:
امام راحل در شرح حدیث و رابطه انسان با حقایق و معارف و سایر علوم دیگر، قبل از خلقت و بعد از آن فرمودند؛
نفس قبل از آنکه به بدن تعلق گیرد و به اصطلاح ، به عالم ملک قدم گذارد،
تمامی معارف و ملکات و ادراکات بالقوه در وجودش نهاده اند ، در واقع او، گنجی پنهان از یاقوت ، زمرد و مرجان است ،که به حجاب و حجاب هایی مستورگشته و می بایست با صبر و گذر زمان ، تمرین و ممارست، و به کار گیری از عقل و وحی، در چشمه سار تعلیم و تعلم ، و عقال کردن شهوت و غضب و وهم، و همچنین با عبادت ، مراقبت و ریاضت، آن ادراکات و معارف و علوم بالقوه را به فعلیت رساند و هرچه در این بحر عمیق و پر از یاقوت و مرجان، غواصی بیشتر کند، دریافت و برداشت اش فزونی یابد.
ادامه بحث؛
ایشان در ادامه و بیان عظمت عقل و وحی می فرماید؛
این دو نعمت بزرگ را حق تعالی به جهت امتحان بشر و اختبار آنها مرحمت نمودند، و بواسطه این دو نعمت است که انسانها از یکدیگر متمایز می گردند، سعید از شقی ، عاصی از مطیع وکامل از ناقص.
چنانچه آورده اند؛
( وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً )/ خدایى که او را به حق فرستاد هر آینه همه درهم ریخته می شوید، و هر آینه غربال می گردید/.
و در کتاب کافی شریف در باب امتحان و تفحیص از امام صادق (علیه السلام)نقل شده است ؛
(لابد للناس من أن یمحصوا، و یمیزوا، و یغربلوا و یخرج فی الغربال خلق کثیر.)/ ناگزیر، مردمان امتحان می شوند و از هم تمییز مییابند و غربال میشوند و بسیاری از غربال بیرون میروند/.
روایتی دیگر از امام صادق (علیه السلام)؛
(یَا مَنْصُورُ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لاَ یَأْتِیکُمْ إِلاَّ بَعْدَ إِیَاسٍ وَ لاَ وَ اَللَّهِ حَتَّى تُمَیَّزُوا وَ لاَ وَ اَللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا وَ لاَ وَ اَللَّهِ حَتَّى یَشْقَى مَنْ یَشْقَى وَ یَسْعَدَ مَنْ یَسْعَدُ).
/منصور گوید: امام صادق علیه السلام: بمن فرمود: ای منصور: این امر(ظهور امام دوازدهم) بشما نمی رسد جز بعد از ناامیدی و نه بخدا(به شما نمیرسد)تا(خوب از بد)جدا شوید و نه بخدا تا بررسی شوید و نه بخدا تا شقاوت به شقی رسد و سعادت به سعید/.
پس بعثت انبیاء و کتب آسمانی با توجه به ابتدای بحث امام راحل ، برای به فعلیت رساندن معارف و علوم حقیقی بود که خداوند بالقوه در وجود انسان نهاده بود و همچنین این دو برای امتیاز بشر و تمییز شقی از سعید و مطیع از عاصی آنان است.
بحث ادامه دارد....
دفتر سوم از حدیث پانزدهم
حدیث امتحان و آزمایش مومنان
خلاصه جلسه قبل:
ایشان عقل و وحی را به عنوان دو نعمت بزرگ حق تعالی می داند که به بشر و برای اختبار و تمایز، مرحمت نمود ، تا شقی از سعید و طاعی از طاغی شناخته شود.
ادامه بحث:
سئوال؛
مراد از اختبار و شناخت، اختبار و شناخت چه کسی ؟ خدا و یا انسان؟
از آنجا که علم خدا ازلی و ابدی و محیط بر هر چیز قبل از ایجاد است پس اختبار و شناخت مربوط به حق تعالی نیست،
اختبار و شناخت، مربوط به انسان است، تا دلیل بر تفاوت حق تعالی و امتیاز دادن به بعضی را همگان بفهمند و تا حجت خدا و دلیل بر خلق بر این تفاوت مشخص شود و اینکه چه کسی و با چه ملاک و حجتی شقی و هلاک گردید و دیگری با کدام دلیل نجات و به مقامات رسید در اینصورت راه اعتراض بسته می شود .
ایشان تاکید می کند به اینکه؛
خداوند تمام اسباب تحصیل سعادت بشر را به او مرحمت نمود، حال آن کس که با تبعیت از نفس و شیطان، تحصیل شقاوت نمود ، به اختیار خود قدم در هلاکت خود گذاشته است، بنا بر این حجت قطعی حق تعالی براین آدم تمام است.
《لها ما کسبت و علیها مااکتسبت》
امام راحل در ادامه بحث و در فصلی جدا گانه به بیان نکته ها در شدت ابتلاء انبیا و مومنین پرداخته و می فرماید؛
هر عملی که از انسان صادر شود و یا هر چه در بدن واقع شود و از روی اراده و خواستن باشد یک اثری بر نفس می گذارد حال چه از قبیل اعمال حسنه و زیبا باشد و یا سیئه و زشت. و چه از سنخ لذایذ باشد و یا آلام و درد، لا جرم یک اثری در نفس می گذارد و اجتناب از اثر آن، ناممکن است.
در اخبار و روایات از این دو، به (نکتهء بیضا) و (نکتهء سودا) تعبیر شده است.
انسان هر نوشیدنی و یا خوردنی و نکاحی که انجام می دهد در نفس خود اثری از آن می گذارد و در باطن روح، نسبت به آن ایجاد علاقه می نماید ، در این صورت ، هر قدر استفاده از لذایذ و خوشی ها بیشتر شود، حب نفس به این عالم شدید تر می گردد و رکون ، اعتماد و محبت اش به این دنیا بیشتر و درخت علاقه به دنیا تنومندتر شود و نیز به همان مقدار از توجه به حضرت حق و عالم آخرت هم غافل می گردد، چنانچه اگر تمایل نفس تماما متوجه مسائل مادی و دنیایی گردید توجه اش به حق تعالی و آخرت نیز منتفی گردد .
پس غرق شدن در دریای لذایذ قهرا حب به دنیا را خواهد داشت و حب به دنیا لاجرم تنفر از آخرت می آورد.
بحث ادامه دارد...
دفتر چهارم از حدیث پانزدهم
حدیث امتحان و آزمایش مومنان
اجمال جلسه گذشته:
امام در ادامه شرح حدیث ، در پاسخ به این پرسش که (علم خداوند ازلی و ابدی است و بر همه چیز احاطه دارد و از هر نوع جهلی مبرا است ، پس امتحان برای چیست ؟ چه کسی می خواهد با این امتحان گرفتن به آگاهی برسد ؟ خداوند یا انسان ؟
فرمودند؛
دلیل بر اختبار و امتحان و علم به نتیجه آن ،مربوط به انسان است، تا
او دلیل بر صعود و سقوط ، طاغی و طاعی ، بهشتی و جهنمی شدن خودش را بفهمد و الا خداوند که علمش محیط بر هر چیز است نیازمند به امتحان گرفتن از انسان نیست.
ایشان در تاکید آنچه ذکر شد می گوید؛ انسان با هر عملی که انجام می دهد و یا هر فکر و خیالی که می کند و یا هر لذتی که می برد در جان خود اثری می گذارد ، اگر از نوع خیر باشد صفحه دل را منور بنور و روشن می نماید و اگر از نوع شر باشد بر وجودش تیرگی و سیاهی را رغم می زند و هر چه تعلقات بیشتر باشد به همان مقدار از حضرت احدیت فاصله می گیرد.
پس اگر در این عالم درد و رنج و گرفتاری اش زیاد بود و امواج فتنه ها و محنت ها به او رو آورد قهرا از دنیا متنفر می شود و دلبستگی اش به آن کم می گردد و به آن اعتماد نمی کند و اگر به عالم دیگری معتقد باشد و فضای وسیع و خالی از هر درد و محنتی سراغ داشته باشد قهرا بدانجا سفر می کند و اگر سفر جسمانی ممکن نباشد، دلش را بدانجا می فرستد ، همانند شخصی از مردم شهری سختی ها و اقسام بی مهری ها را کشیده است علی القاعده میل به ماندن ندارد و از آنجا کوچ می کند.
واضح است که تمام مفاسد اخلاقی و روحانی و اعمالی ما ، از حب بدنیا و غفلت از حق تعالی است .
ایشان با این مقدمه، که ذکر کردند ، چنین نتیجه می گیرند که؛
اگر حق تعالی عنایت و الطاف خاصه اش شامل کسی شد او را بیشتر از این عالم و زخارف آن پرهیز می دهد و امواج بلاها و گرفتاریها متوجه او می کند، تا آینه روحش از این دنیا و زخارف آن منصرف و پشیمان و منزجر گردد و به مقدار ایمانش، رو به عالم آخرت نماید و وجهه قلبش متوجه آنجا شود.
ایشان در ادامه می فرماید؛
اگر نبود دلیلی بجز همین،(بلا برای انصراف از دنیا و کندن ریشه تعلق )، همانا کفایت می کرد بر شدت بلا و محنت ها.
امام باقر علیه السلام فرمودند؛
(إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیَتَعَاهَدُ المُومِنُ بِالبَلَاء کَمَا یَتَعَاهَدُ الرَّجُلُ اَهلَهُ بالهَدِیَّةِ مِنَ الَغیبَةِ وَ یَحمِیهِ الدُّنیَا کَما یَحمِی الطَّبیبُ المَریضَ).
خداوند عزیز و با جلال از بنده مؤمنش با رنج و بلا دلجویی می کند، همچنان که شخص با هدیه ای که از سفر آورده، از خانواده اش دلجویی می کند و خدا مومن را از دنیا پرهیز می دهد ، همچنان که طبیب بیمار را (از بعضی خوردنی ها و آشامیدنیها) پرهیز می دهد.
بحث ادامه دارد...
دفتر پنجم از حدیث پانزدهم
حدیث امتحان و آزمایش مومنان
خلاصه بحث گذشته:
امام در ادامه شرح حدیث فرمودند؛
تمام مفاسد اخلاقی ، روحانی و اعمالی از حب بدنیا و غفلت از حق تعالی است.
خداوند جهت لطف و عنایت خاصه به انبیا و اوصیا و کسانی که از ایمان راسخ بر خوردارند، برای اینکه دل به دنیا نبندند و از لذت های آن به راحتی جدا شوند، امواج بلاها و گرفتاریها و فتن متوجه آنان نمود .
امام باقر علیه السلام در بیانی لطیف و ظریف، لطف خداوند به بندگان خاص در نزول بلا به هدیه تشبیه و فرمودند؛
خداوند با بلا از بندگانش تفقد می کند چنانکه مردی عیال خود را با هدیه از سفر تفقد می نماید.
ادامه مطلب:
امام راحل در ادامه بحث و بیان دلیلی دیگر بر نزول بلا ، می فرماید؛
انسان در گرفتاریها و بلا ها بیشتر متوجه فقر و نا داری خود می شود و به خداوند غنی محض، پناه می برد و جهت رهایی از آن، مناجات ، تضرع و زاری می کند و با ذکر مانوس می شود ، و از امور عادی و طبیعی است که انسان به وقت گرفتاری و سختی به هر انچه که احتمال می دهد که با کمک گرفتن از آن بتواند از آن بلا رهایی یابد متوسل می شود و چون خواص رکنی جز حضرت حق سراغ ندارند بدان متوجه می شوند و به او پناه می برند و خداوند نیز به آنان پناه می دهد و از دیگران بی نیاز می شوند .
ولکن انبیا و اولیا که به نور باطنی و مکاشفات به کمال رسیدند به این عالم و زخارف آن اعتنا نمی کنند و دنیا و هر آنچه متعلق به آن است نزد آنان خار و پست می آید و از این جهت فقر را بر غنا و ابتلا و گرفتاری را بر راحتی ترجیح می دهند.
چنانچه در حدیث شریف آمده است که جبرئیل کلید خزانه ارض را به حضور خاتم انبیا صلی الله علیه و آله تسلیم کرد و عرض کرد اگر بپذیرید چیزی از مقامات آخرت شما کم نشود ، حضرت بدلیل تواضعی که داشت از خداوند قبول ننمود و فقر را اختیار کرد .
و در اخبار آمده است که؛ از آن زمان که خداوند دنیا را خلق نموده یک بار به عنایت به آن نگاه نکرد،
در حالی که کافر، بدلیل خواری و پستی که دارد اگر از خداوند، دنیا و هر آنچه در آن است را بخواهد به او می دهند.
پس دلیل دوم خداوند بر بلاء انبیا و اوصیا و مومنین ، توجه به حضرت حق ، آن غنی مطلق است و از او کمک خواستن و تضرع و زاری نمودن و با ذکر او مانوس شدن.
بحث ادامه دارد....
دفتر ششم از حدیث پانزدهم
حدیث امتحان و آزمایش مومنان
اجمال جلسه قبل:
امام راحل تا بدین جا کلام ، به دو دلیل از دلایل سه گانه بلا و ابتلاء انبیا ، اوصیا و اهل ایمان اشاره و فرمودند؛
بین انسان و دنیا و لذت هایی که بدلیل اکل ، شرب ، امکانات رفاهی، پست و مقام می برد، یک نوع تعلق و علاقه ایجاد می شود و برای اینکه علاقه بدنیا انسان را زمین گیر نکند حق تعالی اولیا الهی را به بلا و گرفتاری مبتلا می کند تا؛
1_ جدایی از دنیا در مرگ برایش آسان باشد.
2_متوجه ناتوانی خود باشد و با تضرع و زاری از غنی مطلق استمداد نماید.
ادامه بحث:
ایشان ، دلیل سوم بر شدت ابتلاء انبیا و اوصیا و مومنین را رسیدن به درجات و مقامات اخروی دانسته و می فرماید؛
از دیگر نکات شدت ابتلاء مومنین که اخبار نیز بدان اشاره دارد و از برای آنها درجاتی است که به آن درجات نمی رسد مگر با بلاها ، امراض ، آلام و دردها .
البته در ( درجات ) دو احتمال دادند؛
1_ صورت اعراض و رو برگرداندن از دنیا و اقبال نمودن به آخرت باشد.
2_ ممکن است برای این بلیات صورت ملکوتی باشد که بدان نرسد مگر بواسطه این بلا ها، چنانچه در اخبار آمده است؛
امام صادق علیه السلام می فرماید: إنّه لَیکونُ لِلعبدِ مَنزِلةٌ عند اللّه ِ فما یَنالُها إلاّ بإحْدى خَصْلتَینِ : إمّا بذَهابِ مالِهِ أو ببَلِیّةٍ فی جَسدِهِ .حدیث
امام صادق علیه السلام :بنده را نزد خداوند منزلتى است که بدان نمى رسد مگر با یکى از این دو: یا با از بین رفتن دارایى اش، یا با رسیدن بلایى به جسمش.
در روایتی دیگر که خبر از شهادت امام حسین علیه السلام می دهد می فرماید؛
امام علیه السلام در عالم رویا و هنگام خروج از مدینه و قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) دید ،که آن حضرت به او فرمود؛
از برای تو درجه ای است در بهشت ؛ به آن نمی رسی مگر با شهادت.
روایت؛
(پس پیامبر نزد وی آمد- و او در خواب بود- حسین را گرفت و بر سینه خود نهاد و میان دو چشم او بوسه داد و فرمود. پدرم فدای تو باد، چنان است که می بینم گروهی از این امت که به شفاعت من امید بسته اند در خونت بغلطانند. گروهی که نزد خدا بهره ای از خیر ندارند. فرزندم تو بر پدر و مادر و برادرت وارد گردی در حالی که آنها مشتاق اند به دیدار تو. بتحقیق تورا در بهشت درجاتی است که بدان نرسی مگر به شهادت).
پس امام راحل در دلیل سوم فرمودند؛ برای هر صورتی ، صیرتی هست، برای هر ملکی، ملکوتی نیز هست، برای رسیدن به هر مقام و درجه ای از ملکوت لاجرم می بایست در ملک مبتلا به آن درد و بلا و گرفتاری بشوید تا در آخرت به ملکوت آن برسید.
بحث ادامه دارد...
دفتر هفتم از حدیث پانزدهم
حدیث امتحان و آزمایش مومنان
خلاصه جلسه گذشته:
امام راحل رضی الله عنه در شرح حدیث به دلایل سه گانه ذیل بر بلا و
ابتلاء انبیا و اوصیا و اهل ایمان اشاره فرمودند؛
یکم؛ بلا و مصیبت تعلقات انسان به دنیا ،را می کاهد و موجبات بیزاری را فراهم می کند و نیز دل کندن از آن را آسان می نماید.
دوم؛ با بلا و مصیبت ، فقر بهتر برایش عیان می گردد و حاجت، همراه با تضرع و زاری به حضرت حق و غنی مطلق می برد.
سوم؛ بلا ، یک ظاهری دارد و یک باطنی ، ظاهرش مصیبتی است که با انسان، در عالم ملک در هم می آمیزد و باطن آن مقام و منزلتی است که در قیامت و عالم ملکوت نصیب انسان می شود.
امام صادق علیه السلام می فرماید؛
إنَّ عَظیمَ الأَجرِ لَمَعَ عَظیمِ البَلاءِ ، وما أحَبَّ اللّه ُ قَوما إلاَّ ابتَلاهُم .
امام صادق علیه السلام : پاداش بزرگ ، همراه بلاى بزرگ است و خداوند ، مردمى را دوست نمى دارد ، مگر آن که مبتلایشان مى کند .
ادامه بحث :
امام به نقل از مرحوم مجلسی می فرماید ؛ حسب روایات وارده از اهل سنت و تشیع در موضوع بلا و ابتلاء انبیا، آنان نیز در امراض حسیه و بلاهای جسمیه همانند سایر مردم و بلکه شایسته تر از آنان به درد و رنج ها هستند تا اجر و فضیلت و درجات شان نزد خداوند بیشتر گردد، و این امر منافاتی با مقام نبوت و صدور معجزات و امور خارق عادات ندارد .
ایشان می فرماید ؛
اگر چه محقق طوسی از حکماء و دانشمندان مشهور اسلام، در کتاب تجرید و علامه حلی در شرح آن می فرمایند؛ انبیا، از هر آنچه که ایجاد تنفر می نماید مثل برص و سلس و جزام، باید مبرا باشند تا مردم پراکنده نشوند و امر رسالت تحقق یابد.
امام راحل در نقد این دلیل می فرماید ؛ مقام نبوت تابع کمالات نفسانیه و مقامات روحانیه است و ربطی به مسائل جسمانی ندارد و امراض ضرری به مقامات روحانیه فرد نمی زند و علو و عظمت شان را اگر اضافه نکند قطعا نمی کاهد.
امام در توجیه نقد و نظر محقق طوسی قدس سره و علامه حلی رضوان الله می فرماید؛
بحث ادامه دارد...
(برص) یک بیماری پوستی است که در آن لک های سفید رنگ به دلیل از دست رفتن رنگدانه پوست بوجود میآیند.
(سلس)یک نوع بیماری است که شخص نمی تواند ادار خود را کنترل کند.
(جذام) یک بیماری عفونی است که باعث ازدیاد زخم پوست و آسیب عصب در بازوها, پاها و پوست اطراف بدن می شود.
دفتر هشتم از حدیث پانزدهم
حدیث امتحان و آزمایش مومنان
اجمال بحث گذشته:
در منابع روایی ما روایات متفاوتی در باب بلا و نقص در جسم انبیا وجود دارد ، بعضا آن را تایید می نمایند، مثل روایت ابو بصیر از امام صادق علیه السلام در (بحارالانوار کتاب النبوه باب قصص ایوب)که فرمود( _پس بر بدنش _مگر عقل و چشمانش_ مسلط ساخت و شیطان در او دمید تا بدن او سراسر زخم شد. مدتی طولانی بر همین حال بود و خدا را پیوسته شکر می گفت، تا در بدن او کرم افتاد ، و چون کرمی از بدنش خارج می شد آن را به جای خود بر می گرداند و به او می گفت :بر گرد به جایگاهی که خداوند تو را از آنجا آفریده است و آنگاه اندامش بو گرفت به طوری که مردم او را از شهر بیرون بردند و در مزبله، بیرون از شهر افکندند).
و روایاتی که این نوع از امراض را رد می کند مثل روایت امام صادق علیه السلام که از پدر بزرگوارشان، امام باقر علیه السلام نقل می کنند (ایوب پیامبر بی انکه گناهی از او سر زند، هفت سال مبتلا بود ، پیامبران معصیت نکنند ، زیرا آنان در عصمت حق اند و از آلودگی ها مبرا، و زشتی و فساد از ایشان سر نزند و گناه چه کوچک و بزرگ مرتکب نگردند، فرمود؛ ایوب پیامبر به دردهای گوناگون مبتلا بود ، اما بوی بد، از او به مشام نمی رسید. و نیز چهره وی زشت نگردید و هرگز از اندام او خون و چرک بیرون نزد و کسی که او را می دید از او منزجر نمی گشت و دیدار کننده او ، از او بیزار نگشتند و هرگز بر بدنش کرم نیفتاد و خداوند با همه بلا رسیدگان از پیامبران و اولیای گرامش چنین رفتار کند، دوری مردم از ایوب برای فقر و ضعف ظاهری او بود زیرا آنان نمی دانستند که آن بزرگوار مورد توجه پروردگار خویش است و او را از سوی خداوند گشایشی است.(بحار الانوار کتاب النبوه _باب قصص ایوب_)
مرحوم مجلسی معتقد است که انبیا علیهم السلام در امراض حسیه و بلاهای جسمیه نه تنها همانند سایر مردم هستند بلکه آنان به این بلاها برای رسیدن به مقامات از مروم عادی سزاوار تر هستند و این گونه موارد منافاتی با مقام آنها ندارد.
اما محقق طوسی و علامه حلی با این استدلال که ، هر آنچه باعث تنفر مردم از انبیا بشود نادرست است چرا که منافی با غرض از بعثت انبیا است پس این نوع از روایات نادرست می باشد.
امام راحل ابتدا می فرماید؛
مقام رسالت ربطی به مسائل جسمانی و نقص های احتمالی در جسم ندارد و در واقع مربوط به مقامات و درجات روحانیه است و اینگونه از امراض ولو تنفر آمیز، اگر به رتبه و مقام آنان نیافزاید چیزی از شان و منزلت و رسالت آنها کم نمی کند.
ولیکن ایشان در تایید شیخ طوسی و علامه حلی می فرماید ؛
آنچه را که این دو محقق بدان اشاره نمودند خالی از وجه نیست؛ چرا که عامه از مردم در تشخیص و تمییز در اشتباه هستند، بسا نقص جسمانی را از نقص روحانی و یا ملازم با آن می دانند .
لذا امام راحل در جمع بین این دو قول؛ آنهایی که رد می کنند، مثل محقق طوسی و علامه حلی ، و آنهایی که می پذیرند، مثل مرحوم مجلسی ،می گوید ؛
انبیایی که صاحب شریعت و مبعوث به رسالت هستند به همان دلیلی که آن دو بزرگوار گفته اند از این نوع امراض مبرا هستند، و آن دسته از انبیا که صاحب شریعت نیستند مثل ایوب پیامبر و حبیب نجار وجود چنین امراضی در بدن انها ممکن است چرا که این نوع از بلا، مانع وظایف شان نیست.
بحث ادامه دارد...
دفتر نهم از حدیث پانزدهم
حدیث امتحان و آزمایش مومنان
خلاصه جلسه قبل:
رسالت انبیا و اوصیا ، و استقبال مردم جهت دریافت معارف دین با ابتلاء آنان به امراض جسمی مشمئز کننده که حضور مردم را مانع شود، منافات دارد، بنابر این اخباری که خبر از وجود چنین ابتلائاتی نسبت به آن ذوات مقدسه می دهد نمی تواند صحیح باشد،
مرحوم مجلسی در این خصوص می فرماید؛
آن بزرگواران در امراض بدنی همانند سایر مردم هستند و بلکه آنان در رسیدن به مقامات و درجات از طریق ابتلاء به امراض جسمیه، نسبت به مردم اولی تر هستند.
ولی مرحوم محقق طوسی و محقق حلی (رضوان الله)، ابتلاء انبیا به این گونه از امراض، منافی با رسالت آنان می دانند و این اخبار را رد می کنند.
امام خمینی (رضوان الله) در جمع بین این دو قول ، یعنی بیان مرحوم مجلسی از یک سو، و بیان محقق طوسی و حلی از سوی دیگر، می فرماید؛
می توان بین انبیا صاحب شریعت با دیگر انبیا فرق گذاشت، اخباری که خبر از وجود امراض جسمی مشمئز نسبت به انبیا صاحب شریعت می دهند ناثواب دانست چرا که وجود چنین امراضی مانع از انجام وظیفه آنان می شود ، ولی قبول اخباری از این دست، نسبت به سایر انبیا بلا مانع است.
حضرت امام در ادامه بحث، و در شرح این قسمت از روایت[وَ ذَلِکَ أنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَم یَجعَل الدُّنیا ثواباً لِمُؤمِن وَ لَا عُقُوبَة لَکافِر] می فرماید ؛
عالم دنیا بدلیل نقص و قصوری که در آن هست نمی تواند ظرف پاداشت و ثواب، برای مطیعین و عقاب و عذاب برای عاصیین باشد . ثواب و پاداشت خالص، مربوط به دار کرامتی است که در آنجا عاری از هرگونه نقص و اختلاط به نقمت می باشد.
در واقع دنیا دار تزاحم است، با هر لذت و نعمتی ، درد و رنجی همراه است و نیز در کنار هر رنجی لذتی نهاده اند تا عرصه تنگ نشود و قالب تهی نگردد .
و یاگفته اند؛ دلیل بر لذت های دنیا دفع آلام است.
اساسا ماده این عالم قبول
نعمت و رحمت خالص نمی کند . چنانچه قبول نقمت خالص هم نمی نماید،
بسا بر عضوی دردی عارض شود، و دیگر اعضا فارق از آن درد و در سلامت باشند در حالی که در قیامت یا تمام اعضای بدن در نعمت هستند و یا در عذاب و نقمت.
در واقع دنیا دار تکلیف و (مزرعه آخرت) و دار کسب است .
پس توقع عذاب کسی که ظلم کرده و یا معصیت و فحشایی نموده ناثواب است و مخالف سنت جاریه الهی می باشد.
اینجا دار امتحان و امتیاز شقی از سعید و مطیع از عاصی است، و در واقع محل ظهور افعال و نه بروز نتایج اعمال و افعال است .و اگر حق تعالی ندرتا ظالمی را گرفتار کند این از باب عنایت به آن ظالم است .
بحث ادامه دارد...
دفتر دهم از حدیث پانزدهم
حدیث امتحان و آزمایش مومنان
اجمال جلسه قبل:
عالم دنیا بدلیل نقص و قصورش نمی تواند ظرف واقعی برای تحقق ثواب ، پاداشت و یا عقاب و عذاب باشد
دنیا دار تزاحم است ، در کنار هر لذتی از آن ، دردی و رنجی نهفته است.
دنیا دار تکلیف و محل ظهور افعال است و قیامت محل بروز نتایج اعمال.
ادامه بحث؛
حضرت امام راحل در فصل پایانی شرح حدیث و تشریح ( وَ مَن سَخُفَ دینُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ)./هر کسی که دینش نادرست و کارش سست تر باشد بلایش اندک است/.
می فرماید؛
مراد از بلا اعم از جسمانی و روحانی است، و بین عقل و کمال عقل با بلا ملازمه است ، به هر مقدارانسان از عقل ضعیف و ناقصتر باشد از بلاهای روحانیه و ناملایمات عقلیه در سلامت است و هر چه عقل انسان بیشتر و به کمال عقل نزدیکتر باشد ابتلا او هم بیشتر است
چنانچه پیامبر اکرم در بین انبیا از همه بیشتر اذیت شدند، (ما اوذی نبی مثل ما اذیت) چرا که آن حضرت بیش از دیگران به مراتب کمال دست یافت و عظمت و جلال ربوبی را درک نمود و همچنین از عصیان بندگان و هتک حرمت آنها متاثر و متالم می گشت.
امام راحل با نگاه عرفانی خود به شرح حدیثی پرداختند که ناظر به مقامات و درجات انبیا ، اوصیا و اهل ایمان بود.
و ایشان عالمانه و موشکافانه از ان بحث کردند ولکن از ابتلا اهل فسق و بی توجه به تکالیف الهی و از گناهان بلا خیز سخنی به میان نیاوردند، چنانچه از سیره انبیا در طلب بلا هم، حرفی نزدند .در اینجا به مناسبت موضوع و بنحو اختصار به موارد ذکر شده اشاره می کنیم.
گاها دلیل بر نزول برخی از بلاها، گناهان و اعمال بد انسان است و برای پاک کردن گناهان و لغزش ها می باشد.
امام باقر (علیه السلام) می فرماید:
وقتی آیه《من یعمل سوءا یجز به》./هر کس عمل بدی انجام دهد کیفر آن را می بیند./نازل شد، بعضی از اصحاب به پیامبر عرض کردند، آیه ای از این سخت تر نیست .پیامبر به آنان فرمود:آیا در اموال و جان ها و خانواده تان دچار مصیبت نمی شوید ؟ عرض کردند بله .حضرت فرمود این از آن چیز هایی است که خداوند به وسیله آن ، برای شما حسنه می نویسد و به وسیله آن بدی ها را محو می کند.
و یا امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
(إِنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ مِنَ اَلْعَمَلِ مَا یُکَفِّرُهَا اِبْتَلاَهُ اَللَّهُ بِالْحُزْنِ لِیُکَفِّرَهَا )./به راستى اگر بندهاى گناهانش زیاد شود و عملى نداشته نباشد که کفّاره گناهانش گردد، خداوند او را به غم و اندوه مبتلا مىگرداند تا کفّاره و جبران کننده گناهانش باشد/.
این بلاها از سر لطف و بنده نوازی و مهرورزی خداوند به بندگان است و برای تنبه و آگاهی از یک سو و تطهیر آنان از سوی دیگر است تا فرجام گناه آنان به آخرت نینجامد.
بحث ادامه دارد...
دفتر یازدهم از حدیث پانزدهم
حدیث امتحان و آزمایش مومنان
خلاصه جلسه گذشته:
امام صادق (علیه السلام) فرمودند؛
هرکس دینش نادرست و کارش سست باشد بلایش هم اندک است .
چنانچه سرور کائنات پیامبر عظیم الشان اسلام، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) که در مراتب کمال و دست یابی به عظمت جلال و جمال الهی بی همتا بود و از عصیان بندگان و هتک حرمت آنها بیش از ابناء بشر متاثر و متالم می شد بیشترین اذیت و بلا ها را متحمل گشت.
پس در این نوع از بلا ،که خداوند رحیم و اعلا، نصیب بندگان خاصه ی خود نموده است و بین استواری عقل و بلا، و عمل صالح و ابتلاء آنان ملازمه است، بنا براین کسی که فاقد بضاعت عقلی و عملی موثر است از این نوع از بلا هم ، محروم است ، چرا که نمی داند و نمی فهمد که از چه کسی و برای چه چیزی به او داده اند، تا با تمام وجود پذیرای آن گردد،
و نتیجه دوم آن که؛ بین این نوع از بلا و ابتلاء، با بلا و ابتلاءیی که بواسطه گناه و بی عقلی نصیب انسان می شود مفارقت و جدایی است.
و نیز اشاره شد که امام راحل ، در این بحث و شرح حدیث، به ابتلاء اهل فسق و بی توجهی آنان به تکالیف الهی و از گناهانی که موجب ریزش بلا می شود و از سیره معصومین در دعاها و مناجات ها سخنی نگفتند و ما به اختصار بر آن می افزاییم.
و با استناد به قرآن و روایات اشاره شد که، گاها نزول بلا، بواسطه عمل بد و گناه است و از سر لطف جهت تطهیر و تنبیه و تنبه بندگان می باشد.
ادامه بحث:
اما سیره انبیا و اوصیا در دعاها و مناجات ها با خداوند نسبت به بلا و ابتلاء چیست؟
سیره انبیا و اولیای الهی همواره چنین بوده است که هیچگاه از خداوند، بلا و مصیبت نخواستهاند و همواره درخواست رفع بلا و طلب عافیت می نمودند.
بنابراین مؤمن نباید خود را (برای رسیدن به ثواب) در معرض بیماری و بلا قرار دهد؛ چنانکه امام سجاد (علیهالسّلام) در دعاهای خود، رهایی از بلا و بیماری را طلب کرد: (اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اَلْبِسْنِی عَافِیَتَکَ، وَ جَلِّلْنِی عَافِیَتَکَ، وَ حَصِّنِّی بِعَافِیَتِکَ، وَ اَکْرِمْنِی بِعَافِیَتِکَ، وَ اَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ، وَ تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَافِیَتِکَ، وَ هَبْ لِی عَافِیَتَکَ وَ اَفْرِشْنِی عَافِیَتَکَ، وَ اَصْلِحْ لِی عَافِیَتَکَ، وَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَافِیَتِکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَافِنِی عَافِیَةً کَافِیَةً شَافِیَةً عَالِیَةً نَامِیَةً، عَافِیَةً تُوَلِّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِیَةَ، عَافِیَةَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ)./ خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و لباس عافیت بر من بپوشان، و سراپایم را به عافیت فراگیر، و به عافیت محفوظم دار، و به عافیت گرامیام دار، و به عافیت بینیازم کن، و عافیتت را بر من صدقه ده، و مرا عافیت بخش، و و برایم بستر عافیت بگستر، و عافیت را برایم از هر مانعی پیراسته ساز، و در دنیا و آخرت بین من و عافیت جدایی مینداز.
خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا عافیت بخش عافیتی کافی و شفابخش، و برتر و روزافزون، عافیتی که در بدنم عافیت تولید کند، (و در یک کلمه): عافیت دنیا و آخرت.
بحث ادامه دارد...
دفتر دوازدهم از حدیث پانزدهم
حدیث امتحان و آزمایش مومنان
اجمال بحث گذشته:
سیره انبیا و اولیای الهی همواره از خداوند طلب عافیت بود و پیوسته در دعاها رهایی از بلا را مسألت می کردند و یا اهل نماز را به خواندن آیه 《ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار》 در قنوت نماز، سفارش می نمودند، تا جمع بین دنیای نیکو و آخرت همراه با احسان کرده باشند و از عذاب جهنم نیز رهایی یافته باشند.
ادامه بحث:
از جمله مباحثی که در اینجا مطرح است رابطه گناه با نزول بلا و سلب توفیقات است .
در منطق و لسان دین،علت بسیارى از خشکسالى ها، قحطى ها، مرگ ومیرهاى ناگهانى ، کوتاهى عمر و دیگر بلاها دوری و بی توجهی به دستورات الهی است.
خداوند در سوره اعراف آیه(196) مى فرماید:
《اگر اهل شهرها و آبادی ها ایمان مى آورند و تقوا پیشه مى کردند برکات آسمان و زمین را بر آنها مى گشودیم، ولى (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم》.
پس بی توجهی به آموزه هاى دینى عامل کاهش رحمت و برکات الهى و تغییر نعمت ها است.
بنابر مستندات دینى: هر گناهى نوع خاصى از تغییر نعمت را به دنبال دارد.
امام باقر( علیه السلام) از رسول اکرم ( صلى الله علیه و آله )روایت فرمودند: هرگاه، زناکارى پیدا شود، مرگ ناگهانى زیاد مى گردد.
هرگاه پیمانه و کم فروشی کاهش یابد، خداوند آنها را به خشکسالى و کم محصولى گرفتار مى سازد.
و هرگاه از پرداخت زکات سرباز زنند زمین برکات خود را از (قبیل) زراعت و میوه جات و معادن، از آنها دریغ مى کند.
در فرازى از دعاى کمیل مى خوانیم: (اَللهمَ اغفِرلى الذُّنوبَ التى تُغیرُ النِعم) ؛ خدایا، بر من ببخش گناهانى که نعمت ها را تغییر مى دهند. گناه زمینه نزول عذاب الهى را فراهم مى آورد و در چنین شرایطى، جامعه از بلا و عذاب در امان نمى ماند.
در حدیثى از پیامبر اکرم( صلى الله علیه و آله) آمده است: هرگاه، خداوند عزوجل بر (مردم) شهرى خشم گیرد (به واسطه گناهانشان) و نخواهد بر ایشان عذاب نازل کند، نرخ ها (قیمت اجناس) بالا رود و عمرها کوتاه شود و بازرگانان سود نبرند و میوه ها شاداب و سالم نگردد و آب قنات ها و چشمه ها فراوان نشود و باران ها را خدا از آن شهر بازدارد و مردمان فرومایه و شرور را بر آن مسلط گرداند.
برخى از گناهان سبب تغییر نعمت مى شود مثل؛حرام خوارى زیاد، که موجب سلب روزى مى شود.
قطع رحم ، که زوال نعمت را در پى دارد.
غنا، که مانع نزول ملائکه مى شود.
ارتکاب برخى از گناهان سبب اجابت نشدن دعا مى گردد. امام محمدباقر (علیه السلام) فرمودند:
به راستى، بنده از خدا حاجتى مى خواهد و خدا زودتر یا دیرتر در پى روا کردن حاجت اوست. اما آن بنده در این میان، گناهى مى کند و خداوند به فرشته اى که موکل حاجت اوست، مى فرماید: (حاجتش را برآورده نکن و او را از آن محروم ساز، زیرا متعرض من شد و مستحق محرومیت از سوى من گردید).
گناه توفیق دعا را سلب مى کند، به گونه اى که گنه کار حتى موفق به دعا نیز نمى شود، چه رسد به اجابت آن. امام جعفر صادق (علیه السلام )مى فرمایند:
( به راستى، بنده گناهى مى کند و بر اثر آن، از نماز شب محروم مى شود) .
گناه سبب حبس دعا مى شود. بدین معنا که اگر شخص دعا کند دعایش بالا نمى رود تا اجابت گردد. در فرازى از دعاى کمیل مى خوانیم:
(اَللهمَ اغفِرلى الذُّنوبَ التى تَحبسُ الدُّعا)./خدایا بر من ببخش گناهانى که دعا را حبس مى کنند/.
و برخى از گناهان که مانع اجابت دعا مى شوند، عبارتند از: قطع رحم ، حق الناس ، تظاهر به دین داری ، خوردن لقمه حرام ، ظاهر شدن ربا در بین مسلمانان ، بد دهنى و فحاشى ، تأخیر نمازهاى واجب تا وقت بگذرد و نفاق بابرادران دینى .
پایان شرح حدیث پانزدهم.
نظر شما :