هوای نفس و آرزوهای دراز
دفتر یکم از حدیث دهم
هوای نفس و آرزوهای دراز
قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : إِنَّمَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اَلاِثْنَیْنِ اِتِّبَاعَ اَلْهَوَى وَ طُولَ اَلْأَمَلِ، أَمَّا اِتِّبَاعُ اَلْهَوَى فَإِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ اَلْحَقِّ، وَ أَمَّا طُولُ اَلْأَمَلِ فَیُنْسِی اَلْآخِرَةَ.
امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید:من از دو چیز بر شما می ترسم ، هواپرستى و آرزوهای دراز، هواپرستى راه حق را سد می کند و و آرزوهای دراز آخرت را از یاد می برد.
ابتدا امام راحل، در شرح حدیث به بیان معانی دو کلمه (هوی) و(صد) پرداخته و بعد از آن در دو مقام
1 _مذمت پیروی هوا نفس.
2_مذمت آرزوهای دراز.
و در ذیل هر مقام چند فصل ، نکات خود را مطرح می نماید .
(هوی) در لغت به معنای دوست داشتن و اشتها است ، اعم از اینکه مربوط به امر ممدوح و خوب…
دفتر دوم از حدیث دهم
هوای نفس و آرزوهای دراز
اجمال بحث قبل:
امام راحل بعد از ذکر این حدیث و معنای آن ، در دو مقام و هر مقام ، در چند فصل بحث را ادامه دادند.
ایشان در فصل اول از اولین مقام،با عنوان (انسان در ابتداء خلقت حیوان بالفعل است)می فرماید؛
انسان در ابتداء تولد، حیوانی است که در تحت هیچ قانونی جز قانون حیوانات در نیاید و تنها به اداره خود ازطریق شهوت و غضب بپردازد و به اقسام کذب ، خدعه ،نفاق ،سخن چینی و سایر شیطنت ها متوسل شود، و اگر از همان ابتداء تحت تعلیم و تاثیر معلمی در نیاید وقتی به حد بلوغ رسید به حیوانی عجیب و غریبی تبدیل و از دیگر حیوانات سبقت گیرد،
و اگر بر همین روش و طریقه، ایام بگذراند و در تصحیح اعتقادات و اخلاق و رفتار اقدامی ننماید جمیع انوار الهی بالقوه ، خاموش گردد.
ادامه بحث؛
می فرماید تمامی مراتب حق در این سه مقام است، معارف الهیه ، اخلاق و اعمال. اگر این سه در متابعت از هوای نفس و تمایلات حیوانیه پایمال گردید از برای او ولادت ثانویه و ولادت انسانیه، رخ نخواهد داد و در همان حال بماند و از دریافت حق و حقیقت ممنوع و محروم گردد تا آن که، با همین حال از این عالم کوچ و رحلت کند، در آن عالم که کشف حقیقت شود خود را جز حیوان و شیطان نبیند و از انسان و انسانیت اش خبری نباشد و در عذاب ، ظلمت و وحشت همی بماند تا خدا چه خواهد.
ایشان در ادامه می فرماید ؛ این حال کسانی است که با متابعت کامل از نفس، منع کامل از حق شوند،در نتیجه، به هر مقدار که انسان از نفس متابعت نماید به همان اندازه از حق باز می ماند.
پس اگر انسان از بدو تولد ، در تحت تربیت و سرپرستی انبیا ، اولیا و علما قرار می گرفت و خود را تسلیم و منقاد آنان می نمود انسانیت بالقوه او فعلیت پیدا می کرد و تمامی قوا و شئون او به انسانیت بر می گشت و مقام حیوانیت ، تسلیم مقام انسانیت می گردید و چنانچه شیطان به دستش ایمان می آورد، همان گونه که به در دست پیامبر (صلی الله علیه و آله ) ایمان آورد (ان شیطانی آمن بیدی)،/شیطان من با دست من ایمان آورد/.
این انسان با این مرکب و براق می تواند آسمان پیمای راه آخرت باشد و ابدا سرخودی و چموشی نکند و بعد از تسلیم شدن شهوت و غضب به مقام عدل و شرع برسد و حکومت عادله تشکیل بدهد که قدمی بر خلاف حق گذاشته نشود و از باطل و جور عاری و بری باشد.
بحث ادامه دارد...
دفتر سوم از حدیث دهم
هوای نفس و آرزوهای دراز
خلاصه مطالب گذشته:
امام خمینی رضوان الله علیه بعد از بیان این مطلب که؛
اگر انسان از ابتداء تولد، تحت تعلیم و تاثیر معلمی در نیاید و با قانون حیوانیت روزگار بگذراند، بعد از بلوغ تبدیل به حیوان عجیب و غریب شود و اگر در این امر اصرار بورزد، تمامی نور فطرت او خاموش شود و ولادت ثانویه برایش ظهور و بروز ننماید و اگر با همین حال، از دنیا برود و چشم حقیقت بین بگشاید خود را حیوان و شیطانی مجسم ببیند و در همین عذاب بهر مقدار که خدا خواهد بماند.
ولکن اگر نفس را به تعلیم قران و انبیا و اولیا منقاد عقل گردانید، صورت انسانی بالقوه اش فعلیت می یابد و بالاتر که شیطان به دستش ایمان آورد، چنین انسانی بر براق نشیند و هفت شهر عشق را پشت سر گذارد و کشف حجاب ها کند و جز ذات احدیت احدی نبیند و در پایان در دار القرار آرام گیرد.
ادامه بحث:
ایشان در ادامه شرحشان بر آنچه فرمودند، تاکید می نماید که؛
میزان در باز داشتن انسان از حق و حقیقت تبعیت از نفس است، چنان چه میزان در جلب حق نیز متابعت از شرع و عقل می باشد و در این بین، یعنی متابعت کامل از نفس و متابعت مطلق از عقل، بی نهایت منزل است ،به نحوی که، هر قدم در تبعیت از هوای نفس برداشته شود، به همان مقدار از حق فاصله گیرد و محجوب به حجاب دریافت حقیقت گردد و از انوار کمال انسانیت باز داشته شود و بر عکس، هر قدمی که بر خلاف هوای نفس بر دارد به همان اندازه برایش دفع حجاب شود و نور حق در مملکت وجودش درخشش کند.
ایشان در فصل دوم از مقام اول در (مذمت تبعیت هوای نفس) چند آیه و چند روایت از جمله آیه 26 سوره (ص) که می فرماید؛
《وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ۚ》./ و هرگز هوای نفس را پیروی نکن که تو را از راه خدا گمراه سازد/.
و آیه 50 سوره (قصص)؛
《 وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِنَ اللهَّ》./ گمراهتر از آن کسی که راه هدایت خدا را رها کرده و از هوای نفس خود پیروی نماید کیست؟
و روایتی از پیامبر گرامی اسلام که می فرماید؛
(یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی وَ عَظَمَتِی وَ کِبْرِیَائِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ اِرْتِفَاعِ مَکَانِی لاَ یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَایَ إِلاَّ شَتَّتُّ عَلَیْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَیْهِ دُنْیَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أَرْزُقْهُ مِنْهَا إِلاَّ مَا قَدَّرْتُ لَهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی وَ عَظَمَتِی وَ کِبْرِیَائِی - وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ اِرْتِفَاعِ مَکَانِی لاَ یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَى هَوَاهُ إِلاَّ اِسْتَحْفَظْتُهُ مَلاَئِکَتِی وَ کَفَّلْتُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ اَلدُّنْیَا وَ هِیَ رَاغِمَةٌ)./ خداى تعالى مىفرماید: قسم به عزت و جلال و عظمت و کبریا و نور و علو و بزرگیم!هیچ بندهاى،خداى خود را بر هواى خود اختیار نمىکند جز آنکه کار را بر او سخت مىگیرم و دنیایش را بر او بپوشانم و قلبش را مشغول دنیا کنم و به او از دنیا نمىدهم جز آنکه برایش مقدر کردم و قسم به عزت و جلال و عظمت و کبریا و نور و علو و بزرگیم!هیچ بندهاى هدایت مرا بر هواى خود برنمىگزیند جز آنکه ملایکه خود را حافظ او قرار مىدهم و آسمان و زمین روزى وى را کفایت و سرپرستى مىکنند،و من دنیا را بالاتر از تجارت هر تاجرى براى او مىآورم در حالى که دینار مقهور بنده من است./
بحث ادامه دارد....
دفتر چهارم از حدیث دهم
هوای نفس و آرزوهای دراز
اجمال جلسه قبل:
امام راحل فرمودند؛ملاک در فهم حقایق این عالم، متابعت انسان است از عقل و شرع ،چنان چه مفارقت اش از حقیقت، منوط است به تبعیت از نفس ، و در این بین ، یعنی مطلق متابعت از عقل و شرع، و کمال تبعیت از نفس، فاصله به بی نهایت است ، و قرار و موقف اش بسته به مقدار قُرب و بُعد او از حقیقت دارد.
ایشان در فصل دوم شرح این حدیث از قرآن و روایات بر مذمت پیروی از هوای نفس ، شواهدی را ذکر می کنند.
ادامه بحث؛
امام در ادامه بحث و مذمت پیروی از هوای نفس ، روایت امیر المومنین علی علیه السلام را متذکر می شوند که فرمود؛
(أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اِثْنَانِ اِتِّبَاعُ اَلْهَوَى وَ طُولُ اَلْأَمَلِ فَأَمَّا اِتِّبَاعُ اَلْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ اَلْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ اَلْأَمَلِ فَیُنْسِی اَلْآخِرَة.....)/ اى مردم، ترسناکترین چیزى که بر شما مى ترسم دو چیز است: یکى پیروى هواى نفس، و دیگرى بى مرز بودن آرزو. اما پیروى هواى نفس، انسان را از حق باز مى دارد، و بى مرز بودن آرزو، آخرت را از یاد مى برد...../.
و یا روایت امام صادق علیه السلام که می فرماید؛ ( إِحْذِرُوا أَهْوَائَکمْ کمَا تَحْذَرُونَ أَعْدَائَکمْ فَلَیسَ شَی ءٌ أَعْدَی لِلرِّجَالِ مِنْ اتّبَاعِ أَهْوَائِهِمْ وَ حَصَائِدِ أَلْسِنَتِهِمْ ،/ از هوای نفس بپرهیزید همان گونه که از دشمنانتان می پرهیزید، چیزی برای افراد با شخصیت دشمن تر از پیروی هوای نفس و درو شده های زبان نیست/.
امام درد مندانه و دلسوزانه خطاب به ما می فرماید؛
ای عزیز ، بدان که برای خواهش و تمنای نفس موقف و قرارگاهی نیست ، در هر قدم و تمنای نفسی، به ناچار قدم و تمنای دیگری باشد ، اگر یک درب به خواهش نفس ، به روی خود بگشایی ، به ناچار درب ها خواهی گشود ، ممکن است بواسطه یک متابعت از نفس ، به چندین مفاسد و از آن به هزاران مهالک مبتلا شوی، و ممکن است خدای نا خواسته در آخرین نفس و روزهای زندگی جمیع راه ها به رویت بسته شود، چنانچه خدای تعالی در قرآن از آن خبر داده است و امیر المومنین و ولی امر مسلمین از آن خوف دارد و روح مکرم رسول اکرم و ائمه هدی علیهم السلام در اضطراب و وحشت اند، که مبادا برگهای درخت نبوت و ولایت ریخته و خزان شود.
بحث ادامه دارد...
دفتر پنجم از حدیث دهم
هوای نفس و آرزوهای دراز
خلاصه جلسه گذشته:
امام مهربانی ها، دلسوزانه فرمودند ؛ برای نفس حد یقفی در متابعت از خواهش های نفسانی نیست ، به هر قدم و درب گشودنی، چه بسا قدم ها و درب گشودن ها خواهی داشت و به مفاسد و مهالک فراوان مبتلا خواهی شد که بسا رهایی از آن تا آخر عمر ممکن نباشد و بدین سبب ائمه هدی علیهم السلام و نبی مکرم اسلام مکررا تذکر فرمودند که مبادا با این گناهان و این جدایی ، برگهای درخت نبوت ریخته و خزان شود.
ادامه بحث؛
ایشان در ادامه بحث متذکر حدیثی از پیامبر اسلام می شود؛ که فرمودند؛
(تناکحوا تناسلوا ، فانی اباهی بکم الامم و لو بالسقط)./ زناشویی کنید تا فرزند آورید، همانا بواسطه کثرت شما بر امتهای دیگر مباهات می کنم و لو به بچه های سقط شده/.
توجه؛
در نگاه اول از ذکر این حدیث در این بحث متعجب می شویم ،که چه ارتباطی بین پیروی از هوای نفس و قطع ارتباط با خداوند و توصیه به ازدواج و فرزند آوری است که امام راحل در اینجا متذکر شدند؛
ولی با کمی تامل در کلمات شرح حدیث، متوجه ظرافت و نکته بینی امام راحل می شویم که بین گناه و آثار گناه مثل انقطاع نسل، ارتباط است اولا و ذکر آن در اینجا به دلیل دوری از رحمت الهی، و عواقب آن، مناسبت دارد ثانیا؛
رسول اکرم( صلی الله علیه و آله) و ائمه هدی( علیهم السلام) جمیعا والد حقیقی و معنوی امت اسلام هستند و به حکم اسلام ، اگر فرزند قدم در مخالفت والدین برداشت و بر این امر اصرار ورزید ، و آنها را سخت آزرد، والدین حق دارند که او را عاق کنند و بین خود و فرزند جدایی اندازند و گفته اند هیچ بلا و مصیبتی در این عالم بزرگتر از عاق والدین نیست که فرزند از رحمت و دعای آنان محروم گردد، پس اگر رسول اکرم که پدر معنوی و حقیقی امت اسلام است بواسطه گناه و عاق از فرزندش جدا شود و نسبت فی مابین را قطع نماید، تمامی درب های رحمت و هدایت بر او بسته شود و به بلاها گرفتار آید و امید نجات از او برود و واقعا چه بلایی بزرگتر و عظیم تر از این هجران در این عالم سراغ دارید که انسان به آن مبتلا شود، و چه نعمتی بزرگتر از سایه پدر آنهم نبی مکرم اسلام و ائمه هدی علیهم السلام که در سایه اطاعت از فرامین آنها می توان دریافت کرد که آنان نیز به بودنمان و کثرتمان در مقابل دیگر امتها افتخار کنند،
پس امام راحل هوشمندانه در اینجا ذکر این حدیث را، نمودند تا بفهمانند آن ارواح مطهر حاضرند و بر ما نظارت دارند و حافظ ما هستند و دریافت تمامی فیض ها با درخواست آن ارواح مطهر است و تا زمانی که در مسیر آنان در حرکتیم عائله آنان محسوب می شویم و از فیض انان بهره مندیم و اگر در متابعت از هوای نفس و اصرار بر آن بین خود و آنان جدایی انداختیم و از رحمت آنان دور شدیم خدا می داند که به چه محرومیت ها و مصیبت ها گرفتار شده ایم،
ایشان در ادامه می گوید؛
پس اگر با رسول خدا آشنایی داری و اگر محبت مولی امیر المومنین را در دل داری و دوست اولاد طاهرین آنها هستی، قلب مبارک آنها را از ترس و اضطراب و تزلزل بیرون بیاور.
بحث ادامه دارد....
دفتر ششم از حدیث دهم
هوای نفس و آرزوهای دراز
اجمال بحث جلسه قبل:
امام راحل در کتاب چهل حدیث ، در شرح حدیث دهم ، در فصل( مذمت پیروی از هوای نفس) از رابطه این نوع از تبعیت و مفاسد فراوانی که بر آن مترتب است، از جمله، دوری از خانواده عصمت و طهارت و مشمول عنایات و توجهات آن حضرات واقع نشدن و امید نجات را از دست دادن و قلب آنان را بدرد آوردن است ، و خدا می داند که این مصیبت و این درد از اعظم مصائب است و دوری از آن حضرات یعنی فرو رفتن در ظلمات .
ادامه بحث؛
امام راحل با بیان آیه ی 《فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ》./ پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند/.
و روایت ( شَیَّبَتْنی سُورَةُ هودٍ لِمَکَانِ هذه الآیَةِ)./ سوره هود به خاطر این آیه《 فَاسْتَقِمْ کَمَا ....》مرا پیر کرد، می فرماید ؛ استاد عارف کامل ما، مرحوم شاه آبادی، در تفسیر این آیه می فرمودند؛
اگر چه همین آیه《 فاستقم کما ...》 در سوره (شوری ) بدونه《 و من تاب معک 》آمده است، لکن این جمله《و من تاب معک》 در سوره هود پیامبر اکرم را نگران کرد چرا که استقامت نکردن دیگران در کنار پیامبر موجب به پایان نرسیدن ماموریت و به هدر رفتن زحمات آن حضرت بود، و الا آن حضرت به دلیل آن که مظهر اسم حکیم (عدل) هست، در مقاومت خود تردیدی نداشت.
امام راحل در پایان این فصل، همانند گذشته همچون طبیبی دلسوز
می فرماید؛
پس ای برادر من، اگر تو خود را از متابعان آن حضرت می دانی و ماموریت شان را هدایت و ارشاد خود می دانی، بیا و نگذار آن بزرگوار در این ماموریت بواسطه کار زشت و عمل ناهنجار تو خجل و شرمسار شود، کمی ملاحظه کن ببین اگر اولاد و یا سایر وابستگان، با تو چنین کارهای زشت و نامناسب انجام دهند، بنحوی که با شان تو مخالف باشد، چقدر پیش مردم خجل و سر شکسته می شوی ؛ پس بدان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله )و امیرالمومنین (علیه السلام) به نص خود آن بزرگوار که فرمود (انا و علی ابوا هذه الامه ) پدر حقیقی این امت اند، اگر ما را در محضر پروردگار و در مقابل آن حضرات حاضر کنند و در حسابمان و دفترمان جز زشتی و بدی نیابند ، به آن بزرگواران سخت می گذرد و آنها در محضر حق تعالی و ملائکه و انبیا شرمسار می شوند، پس با مخالفت و اعمال زشت، ظلم بزرگی به آنان کرده ایم و به مصیبت بزرگی مبتلا شده ایم و فردای قیامت با ما چه معامله ای خواهد شد.
پس ای جاهل که به خود و صاحب نعمتان خود که جان و مال و آرامش خودشان را در هدایت تو فدا نمودند و در شدیدترین مصیبت ها و بلاها کشته شدند و زن و فرزند آنان دستگیر و به اسارت بردند، ظلم بزرگی نمودی. همه اینها برای هدایت تو و نجات تو بود، به جای تشکر و حفظ حرمت، چنین ظلمی می کنی، و گمان می کنی که فقط ظلم به نفس نمودی، چنین نیست ، قدری از خواب غفلت بیدار شو و از وجود خودت خجالت بکش، برای آنها ظلم های دشمنان دین بس است ، دیگر تو که دعوی دوستی داری به آنها ظلم نکن، چرا که ظلم از دوست و کسی که مدعی دوستی است ، بس ناگوارتر و زشت تر است.
بحث ادامه دارد...
دفتر هفتم از حدیث دهم
هوای نفس و آرزوهای دراز
خلاصه جلسه گذشته؛
امام راحل در ادامه شرح حدیث، از رابطه عمیق نبی و امام و امت گفتند و اینکه اطاعت مان موجب خرسندی آن حضرات و نزول برکات می شود و تبعیت از نفس ومخالف طریقه آنان چگونه ما را از الطاف و توجهات آنان دور می سازد و دل آنان را بدرد می آورد و در محضر حق تعالی و ملائکه و انبیا شرمسار می نماید، پس این عمل ما ظلم بزرگی است به آنان و می بایست فردای قیامت پاسخ گو باشیم .
ایشان در سخن پایانی این فصل، با عتاب خطاب به مخالفت کنندگان فرمودند؛ ای جاهل تو به کسانی ظلم کردی که مال ، جان و آرامش خود را جهت هدایت تو تقدیم کردند و در این راه به شدید ترین بلا ها و مصیبت ها از اسارت عزیزان گرفته تا قطعه قطعه شدن جسد گرفتار شدند، آنوقت به جای تشکر و حفظ حرمت آنان، چنین ظلم بزرگی می کنی ، آیا ظلم دشمنان برای آنان کافی نبود و آیا ظلم کسی که دعوی دوستی دارد نسبت به دشمنان ،بر آنان ناگوارتر نیست، پس تا فرصت باقی است از خواب غفلت بیدار شو ، مسیرت را اصلاح کن و با اطاعت دل آن حضرات را شاد کن، و خود را از عذاب قیامت
خلاص کن.
ادامه بحث؛
امام عارف و عارف عارفان، با نگاهی عمیق و هوشمند، در مراتب و متعلقات هواهای نفسانی می فرماید؛
این مراتب و متعلقات آن، گاه به قدری دقیق است که انسان از خود غافل می شود که این نیز، از کید شیطان است.
ایشان می افزاید؛ اگر چه هواهای نفسانی در مراتب و متعلقات، بینشان تفاوت است ولکن در سد نمودن راه حق، همگی متفق اند ، کسانی که خدایشان هواهای نفسانی و اباطیل شیطانی است و یا کسانی که مبتلا به عقاید باطل و یا رذایل اخلاقی اند، هر کدام بنحوی در حجاب اند. و کسانی که اهل گناهان کبیره و صغیره اند به حسب تفاوت در درجه، از سبیل حق باز مانند. و کسانی که غرق در امور مباح و در پی زندگی خوش و آرام هستند، اینها نیز از راه حقیقت باز مانند. و کسانی که اهل عبادت برای ثواب و تعمیر آخرت و ورود به بهشت و رهایی از جهنم هستند اینها نیز به نحوی دیگر محجوب از حق و سبیل حق هستند.و یا اصحاب تهذیبی که برای رسیدن به جنات صفات، خداوند را اطاعت می کنند، خود را محجوب به حجاب لقاء کردند .و کسانی که در مقامات عارفین سیر می کنند و نظری جز لقاء حق و وصول به مقام قرب ندارند آنان نیز بدلیل رنگ و اثری از خود دارند، از حق و تجلیات خاصه آن، محروم اند.
ایشان در ادامه می فرماید؛ اگر چه در این جا مراتب دیگری هم هست ولکن ذکر آن مناسب این مقام نیست.
در پایان از باب تذکر و موعظت می فرماید؛
پس؛ هر یک از صاحبان مراتب مذکور در حال خود تفتیش کند و خود را از هواهای نفسانیه پاک و پاکیزه نماید تا از سبیل حق باز نماند و از راه سلوک حقیقت گمراه نگردد تا ابواب رحمت به رویش مفتوح گردد .الله ولی الهدایه و التوفیق.
بحث ادامه دارد....
دفتر هشتم از حدیث دهم
هوای نفس و آرزوهای دراز
اجمال بحث ؛
امام خمینی تعدد متعلقات هوای نفس که آدمی را از وصول و سلوک حقیقت باز می دارد را این گونه بر شمردند؛
1_کسانی که بت پرست هستند .
2_ برخورداران از عقاید باطله و اخلاق فاسده.
3_اهل معاصی ، کبیره و صغیره.
4_مشغولین به مباحات .
5_کسانی که عبادتشان برای ثواب و رسیدن به بهشت و دوری از جهنم است.
6_ کسانی که سختی طاعت و مراقبت از نفس را به دلیل دست یابی به قدرت و رسیدن به جنات صفات می دانند.
7_عارفان و سالکانی که تنها به مقام قرب می اندیشند اینها نیز بدلیل رنگی که از تعلق در خود دارند محجوب به حجاب اند.
پس همه این موارد هفت گانه و نیز مواردی که امام راحل به دلایلی از ذکر آن اجتناب نمودند ، اگر چه به حسب مراتب بینشان فاصله زیادی است( مواردی از جنس ظلمت و بعضا از جنس نور) ولی همگی در حجاب بودن و سد وصول به حقیقت محض و سلوک الی الله مشترک هستند.
ادامه بحث؛
در نگاه عارفان و سالکان الی الله، در تفسیر سوره حمد و در تقسیم عبادت آورده اند که اگر ، عابد در مقام عبادت هم خود را ببیند و هم عبادت و هم معبود را ، به تثلیث گرفتار است و عبادت او محکوم به بطلان است و اگر هم عبادت را دید و هم معبود را، در بند ثنویت است و محکوم به خذلان و بطلان، و گفته اند عبادتی عبادت تام و کامل است که به جز معبود نبیند و نی اندیشد، چنین شخصی موحد واقعی است.
امام راحل، در مقام دوم شرح این حدیث، ( بیان مذمت طول امل) مطالب خود را در دو فصل می آورد.
در فصل اول (طول امل و آرزوهای زیاد) می فرماید؛
حسب آنچه که بزرگان اهل سیر و سلوک فرمودند؛ اولین منزل از منازل انسانیت، منزل یقظه و بیداری است، و حسب آنچه که استاد ایشان یعنی شیخ عظیم الشان مرحوم شاه آبادی فرمود؛ از برای این منزل( یقظه )ده بیت و مرحله است و ایشان تذکر می دهد که اکنون ما در اینجا، در مقام بیان تعدد آن نیستیم ، ولکن می افزاید؛ تا زمانی که انسان نفهمد که او مسافر است و مقصدی دارد و باید سیر کند و باید به مقصد برسد صاحب (عزم و اراده) نمی گردد .
ایشان در ادامه بحث و بیان موانع بیداری(یقظه) می گوید ؛
از اسباب فراموشی مقصد و لزوم سیر ،که اراده و عزم را می میراند گمان به وسعت وقت سیر است ، اگر امروز حرکت به طرف مقصد نکند فرا کند و اگر در این ماه انجام ندهد در ماه دیگر سفر کند و این حالت از رجا و ظن به بقا و امید به حیات و رجاء، انسان را از اصل مقصد و آخرت و لزوم سیر و انتخاب رفیق و تهیه زاد و توشه، باز می دارد و مقصد و آخرت بکل فراموش می شود.
بحث ادامه دارد....
دفتر نهم از حدیث دهم
هوای نفس و آرزوهای دراز
خلاصه بحث؛
امام راحل در شرح این حدیث به نقل از استاد اعظم خود مرحوم شاه آبادی فرمودند ؛ اول منزل از منازل انسانیت منزل یقظه و بیداری است تا زمانی که انسان نفهمد که او در این دنیا مسافر است و راه و مقصدی دارد صاحب عزم و اراده نمی گردد .
ایشان، گمان به وسعت وقت را یکی از موانع جدی انسان در رسیدن به مقصد می داند، اینکه امروز و فردا کند ، و یا این ماه و آن ماه و این سال و آن سال نماید، قطعا سالک این راه نخواهد بود و رجا و گمان به بقایش، در دنیا قوت پیدا خواهد کرد و ذاتا تهیه زاد و راحله نخواهد نمود و آخرت بکل فراموش خواهد شد .
ادامه بحث؛
امام راحل دلسوزانه و مشفقانه می فرماید؛
ای عزیز ،گر چه از زمان آن بی خبر هستی ولی بدان که سفری سخت و پر پیچ و خطر در پیش رو داری و نیازمند به عِده و عُده و زاد و راحله هستی، و نیز بدان، این طول امل و آرزوهای دور و دراز که من و تو داریم از حب نفس و از مکاید شیطان و شاهکارهای آن ملعون است ، به گونه ای ما فریفته و از آخرت باز داشته که هیچ اقدامی برای رفتن نمی نماییم، نه توبه و انابه ای و نه رجوع به حقی ، نه زاد و راحله و نه عمل صالح و علم نافع .
نا گاه اجل موعود از راه می رسد و ما را با خود می برد ، بدونه آنکه اسباب سفر مهیا کرده باشیم .
بدان، زاد و راحله این سفر علم نافع و عمل صالح است، آیا عملی هست ؟ و اگر عملی هست، خالص و بی غل و غش هست ؟ شاید با هزاران موانع از قبول، بجا آورده باشیم و اگر علم و عمل مان نافع بود پس چرا تاثیر آن را در خودمان نمی بینیم ؟ می بایست در اخلاق و اطوار و رفتار ما تفاوتی حاصل می شد ، به چه دلیل علم و عمل چهل و پنج ساله ما، در قلوب ما اثر ضد داشته است و دلهای ما را از سنگ خارا سخت تر نمود ؟نصیب مان از نماز که معراج مومن است چه بوده است ؟بهره مان از خوف و خشیتی که لازمه علم است کجاست؟ اگر خدای نا خواسته با این حالی که داریم ما را کوچ دهند خسارت ها و حسرت های بسیاری در پیش رو خواهیم داشت که نتوان از بین برد و یا آن را جبران نمود.
پس باید دست از آرزوهای بی پایان که موجب فراموشی آخرت می شود بر داشت و هشدار بزرگان را بجان سپرد.
بحث ادامه دارد...
دفتر دهم از حدیث دهم
هوای نفس و آرزوهای دراز
اجمال بحث؛
امام خمینی در فصل پایانی شرح حدیث، جهت مقابله با هوای نفس و دست کشیدن از آرزوهای بی پایان، از استاد عارف خود مرحوم شاه آبادی، یقظه و بیداری که اول منزل سالکان است را مطرح نموده و می فرماید؛
تا انسان نداند مسافر است و مقصدی در پیش دارد بهره ای از عزم و اراده برای درست زیستن و مهیا کردن زاد و راحله نخواهد داشت، این که امروز و فردا می کند و این ماه و آن ماه می نماید، نشان از بی خبری و بی ایمانی از این سفر دارد و یا گمان به آسانی آن می نماید.
ایشان بهترین زاد و راحله در این سفر را، علم نافع و عمل صالح می داند، ولکن در داشتن چنین سرمایه ای تردید کرده و می فرماید ؛
اگر چنین علمی بود پس چرا حال مان و اخلاق مان تغییر نمی کند و اگر عملی هست، آیا عاری از هر غل و غش است ؟ اینکه نه توبه ای هست و نه انابه و نه رجوع به حقی و نه عمل صالح و علم نافعی، چگونه می توان خود را مسافر این سفر دانست تا به سلامت بتوان عبور کرد .
ادامه بحث؛
امام راحل جهت فهم بهتر، در بیان سفر و سختی راه و تهیه زاد و راحله، به سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرالمومنین (علیه السلام) اشاره کرده و می فرماید؛
چه خوب و نیکوست که قدری در حال امیرالمومنین (ع) و رسول اکرم (ص) که اشرف خلایق و معصوم از خطا و نسیان و لغزش و طغیان هستند تفکر کنیم و دریابیم تفاوت حال خود و حال آن بزرگواران را .
حضرت ختمی مرتبت ، به قدری ریاضت کشید و قیام در مقابل حق کرد که قدم های مبارکش ورم کرد و از طرف ذات مقدس حق جل جلاله آیه 《طه* مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَىٰ》/ ما قرآن را از آن بر تو نازل نکردیم که خویشتن را به رنج درافکنی/. نازل شد.
و یا جناب امیر المومنین (علیه السلام) که حالات و عبادات و خوفش از حق تعالی معلوم است .
پس ، بدان که این سفر، سفرایست پر خطر و این نسیان و فراموشی از مکاید نفس و شیطان است ، این امیدها و آمال بی حد و حصر که در خود داری از دامهای بزرگ ابلیس و نفس اماره است ، پس از خواب گران برخیز و آگاه شو که مسافری و دارای مقصدی، مقصد تو عالم دیگر است و خواهی رفت، چه بخواهی و یا نخواهی، اگر زاد و راحله آن را تهیه کردی، در این سفر درمانده و بیچاره نشوی و الا، فقیر و بیچاره و بینوا گردی ، خواهی رفت به سوی شقاوتی که سعادت ندارد ، ذلتی که عزت ندارد، فقری که غنا پشتش نیست ، عذابی که راحت ندارد، آتشی که خاموشی ندارد ، فشاری که رهایی ندارد، حزن و اندوهی که خوشحالی در پی آن نیست ، حسرت و ندامتی که پایان ندارد.
ای عزیز ببین مولا در دعای کمیل در مناجات خود با خدا چه عرض می کند،
(وَ انْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَلیلٍ مِنْ بَلاءِ الدُّنْیا وَ عُقُوباتِها)/پروردگارا؛ تو خود ناتوانیم را از اندکی از گرفتاری های دنیا و کیفرهای آن را می دانی/.
و در ادامه می رسد به این جمله که (هذا ما لاتقوم له السموات و الارض)/این عذابی است که آسمانها و زمین تاب آن را نیاورند/.
حال باید پرسید این چه عذابی است که آسمانها و زمین طاقت آن را ندارند و برای تو تهیه کرده اند و باز متنبه نمی شوی و روز بروز در نسیان و غفلت و خوابت افزوده می شود.
هان ای دل غافل از خواب بر خیز و مهیای سفر آخرت شو فقد نودی فیکم بالرحیل صدای رحیل و بانگ کوچ بلند است و عاملان حضرت عزرائیل در کارند و باز غافل و نادانی.
ایشان در پایان این شرح، با جمله ای از امام سجاد علیه السلام مطلب خود را به پایان می رساند،
بار خدایا از تو دوری از خانه ی فریب، بازگشت به خانه سرور ، آمادگی برای مرگ، پیش از گذشت زمان، در خواست می کنم .
پایان شرح حدیث دهم.
نظر شما :